خوانندهٔ عرب قاهره را پیش از آنکه با چشم ببیند با رمانهای نجیب محفوظ میشناسد و شاید حتی کسانی که قاهره را واقعاً دیده بودند، آنقدر که نجیب محفوظ در رمانهایش به خوانندگانش نشان میدهد آن را نمیشناختند. اما شهر در متن داستانی بههیچوجه با شهر واقعی یکسان نیست. متن ادبی یک اثر تخیلی است، حتی اگر زمانها، مکانها و رویدادهای واقعی را بهعنوان مرجع در نظر بگیرد. زبان که ابزار و وسیلهٔ کار ادبی است از عالم اشیاء استقلال دارد و فقط میتواند به این چیزها رجوع کند بدون اینکه آنها باشند.
عناوین رمانهای نجیب گویای این موضوع است. این عناوین تمام فضاهای موجود در قاهره را بهروشنی و با صراحت بیان میکنند، از رمانی که عنوان خود این شهر را داشت، مانند «القاهرةالجدیدة/قاهره نو» تا سهگانهٔ معروف او که عناوینشان نام فضاهای این شهر را بر خود داشتند؛ «بین القصرین»، «قصرالشوق» و «السکریه». همین را میتوان دربارهٔ مجموعهٔ دیگری از رمانهای او که شهر قاهره حضوری پررنگ در آنها دارد گفت. نجیب محفوظ، داستاننویس مصری، عمیقاً در محلههای قدیمی قاهره کاوش کرد و توانست با مهارت تمام آنها را به زبان بیاورد، بهگونهای که این شهر با همه تضادها و همه شکوهش در این رمانها نمایان شد. همانطور که شهر قاهره با رمانهای نجیب محفوظ پیوند خورد، اسکندریه نیز با نامهای ادوارد الخراط و ابراهیم عبدالمجید پیوند خورد؛ اولی به شیوهای جذاب و شاعرانه در رمانش «ترابها زعفران/ خاکش زعفران» آن را ترسیم کرد و دومی در رمان «لا احد ینام فی الاسکندریة/هیچکس در اسکندریه نمیخوابد» و در رمان «الاسکندریه فی غیمة/اسکندریه در ابر».
همین کار را محمد ربیع در رمان خود (عطارد 2014) انجام داد، جایی که تصویری سیاه و کابوسآمیز از وضعیت قاهره پس از چندین سال (2025) ارائه میکند، بهطوریکه تعدادی از بناهای دیدنی شهر در حال تخریب و ویرانی هستند. کاری که «احمد ناجی» در رمان خود (استخدام الحیاة/استفاده از زندگی 2014) ارائه میکند، زیرا واقعیت قاهره و میزان فلاکتی را که جوانان آن در آنجا تجربه میکنند و مشکلاتی که با آن مواجه میشوند را به شیوهای سیاه به تصویر میکشد. این خوانش دربارهٔ رمانهای جدیدتری نیز قابلتعمیم است که به ترسیم دقیقتر و جزئیات شهرهایی میپردازند که ممکن است پایتخت در میان آنها نباشد، همان کاری که دالیا اصلان در رمان خود (المختلط/درهمآمیخته 2016) میکند و «المنصوره» را به مرکز و محور وقایع رمانش تبدیل میکند و آن را در یک بازه زمانی گسترده قرار دهد و از طریق آن میتواند تاریخ غیررسمی مصر را در آن شهر بازگو کند.