• عکس نویسنده:
  • نویسنده: نوید پورمحمدرضا
  • توضیحات:

    نوید پورمحمدرضا
    فارغ‌التحصیل دکترای شهرسازی از دانشگاه تهران
    مدرس، نویسنده و مترجم در حوزهٔ مطالعات شهری
    ترجمه و تألیف:
    شهرها و سینما (برگزیدهٔ ششمین دورهٔ جایزهٔ کتاب سال سینما)
    طراحی شهرها: مفاهیم و جریان‌های معاصر
    شهر از نو: شهرها با کدام روایت از پس فاجعه برمی‌آیند؟
    شنیدن شهر: چرا برای طراحی، برنامه‌ریزی و روایت یک شهر به شنیدن قصه‌هایش نیاز داریم؟
    خاطرهٔ شهر: بازخوانی سینماتوگرافیک شهر ایرانی
    روایت و روایتگری در سینما: فیلم‌ها چطور داستانشان را تعریف می‌کنند؟
    سینه‌فیلیای نوین

غروب جزیره نزدیک می‌شد. زیبایی و اندوهش هم. ما اولین‌بارمان بود که در جزیره بودیم. اولین روزمان. اولین ساعتمان. از رسیدنمان زمانی نمی‌گذشت، ناهاری دیرهنگام خوردیم، و بی‌نقشه و راهنما راهی ساحل شدیم. ساحلی بی‌نام که امتداد خیابانی ناشناس ما را به آن می‌رساند. سفر ما به شوق تماشای دریای جنوب بود. صدای دریا زودتر از چشم‌اندازش پیدا شد. خودش داشت در تاریکی فرومی‌رفت، اما این‌که پیدا نبود از تاریکی نبود. میان ما و دریا، ردیفی بی‌انتها از بلوک‌های بتنی عظیم قرار داشت که چون بی‌انتها بود، تمام نمی‌شد و چون عظیم بود، عبورکردنی نبود. حتی مسیر دید مسدود شده بود. همین بلوک‌ها بودند که چند ماه پیش‌ترش سدّراه ورود ما به گوشهٔ پاک و پرنورمان در شهر شده بودند. کتابفروشی دی در خیابان ایرانشهرِ تهران. پس از آن شهریور تاریخیِ پُردرد و امید، بلوک‌های بتنی و برچسب‌های پلمپ جزئی از منظر شهر شدند و چراغِ کافه‌ها، کتابفروشی‌ها، سینماها، مغازه‌ها، و پاتوق‌ها را موقتی و دوره‌ای خاموش کردند. حالا ما کیلومترها دور از تهران و دی و ایرانشهر، در جوار دریا، باز بلوک‌ها را پیش‌روی خود می‌دیدیم. ای کاش یکی از فرداها تاریخ بلوک‌های امروز را بنویسد. ما در شهر قشم بودیم، من و الهام و سپیده و امیر، دی‌ماه ۱۴۰۲ بود، و در قشم پیش از دریا دیوار را مقابلمان می‌دیدیم.
زنی محلی به کمکمان آمد. از او کمک خواستیم: می‌خواهیم به دریا برسیم، دریا را ببینیم، دریای جنوب را از قشم. زنْ کوتاه، بی‌مکث و مطمئن دو نام را یادمان داد: پارک زیتون و سینما دریا. از پیاده‌رَوی بی‌جان بودیم و مقصد اسنپ‌مان پارک زیتون بود. دیگر شب شده بود، اما پارک با چراغ‌ها و نخل‌ها و سبزه‌ها و همسایگی‌اش با دریا زیبا بود. مدتی ماندیم. اما آن نام دیگر کنجکاوی‌برانگیزتر بود: این از پارک، اما چطور سینما دریا برویم؟