• عکس نویسنده:
  • نویسنده: غزال آیتی
  • توضیحات:

    خرداد ۱۳۶۴، تهران
    فارغ التحصیل مهندسی برق
    دوره‌ی نویسندگی خلاق را با سروش روحبخش گذرانده و به داستان‌های چخوف، سلینجر، جان چیور و کتاب بازمانده روز اثر کازوئو ایشی گورو علاقه دارد.

مو‌هایم را در آینه مرتب می‌کنم و شومیز را از لبه صندلی برمی‌دارم و روی تیشرتم می‌پوشم. می‌خواهم از خانه بیرون بروم که از حیاط و محوطه مجتمع عکس بگیرم. مامان گفته است از همه‌جا عکس بگیرم، عکس‌های خوب از تمام قسمت‌های آپارتمان؛ داخل و خارج آپارتمان: «دختره، نباید بذاریم امشب تو زندان بمونه!»
کفش‌هایم را می‌پوشم و در آپارتمان را باز می‌کنم. مامان می‌پرسد: «دوربینت کو مهتاب؟»
_با همین گوشیم عکس می‌گیرم کیفیتش خوبه.
_دوربین رو ببر عکس‌ها باید خیلی خوب بشن. کارشناس می‌خواد از رو عکس رو خونه قیمت بذاره.
_عجله نداری؟
_مگه چقدر طول می‌کشه یه دوربین برداشتن؟!
زیر چشم‌های مامان گود افتاده است و کبودی همیشگی زیر چشم‌هایش چندین برابر تیره تر شده است. دیشب از شدت دلشوره خواب به چشمانش نیامده است. بر می‌گردم داخل و به اتاق می‌روم تا دوربین را بردارم. سایه مامان را می بینم. پشت سرم به اتاق آمده است.
-اگه نتونیم تایید ارزش وثیقه رو بگیریم امشب مانا رو می‌فرستن زندان قرچک!
تنم می‌لرزد. نگاهش نمی‌کنم.