• نویسنده: حمیدرضا اسلامی
  • عکس نویسنده کناری:

1 کسانی هستند که درباره‌ی نقش فردوسی و اثر گران‌قدر او، شاهنامه، در حفظ فرهنگ ایرانی و زبان فارسی اغراق می‌کنند؛ می‌گویند که شاهنامه زبان فارسی را از نابودی نجات داده است و باعث حفظ ایران شده است و اگر شاهنامه نبود، ایران نبود و حرفهای دیگری از این دست. از این دست اغراق‌کنندگان که بگذریم بسیاری از اندیشمندان منصف داخلی و خارجی در دوره‌های زمانی متفاوت بر تأثیر شاهنامه در توسعه‌ی زبان فارسی، حفظ روایت‌های کهن (حفظ به معنای ماندگار کردن در اذهان توده‌های مردم و ایجاد و افزایش روحیه ملی و میهن‌دوستی در میان ایرانیان) و غنای تمدن ما، مهر تأیید گذاشته‌اند. در این موارد که گفتم با کمی شدت و ضعف همه‌ی ادبیات‌خوانده‌ها، فرهنگ‌پژوهان و بزرگان صاحب‌صلاحیت، متفق‌القول هستند. در مقدمه‌ی این نوشته که خود مقدمه‌ی کار مجله‌ی بهاران داستان است چرا باید از شاهنامه به‌طور خاص یاد کنم؟ به این دلیل که همه‌ی آن نسبت‌هایی که به شاهنامه می‌دهیم، منصفانه یا غالیانه، در واقع به قصه و داستان می‌دهیم. آثار گرانبها به زبان فارسی پیش از شاهنامه هم بوده و ادیبانه هم بوده و شاهکار هم بوده، اما نقش شاهنامه اگر بی‌بدیل است حتما وزنی از آن در سبد داستانبودن آن است. از اینجا به بعد می‌توان البته در مورد کیفیت داستان‌های شاهنامه هم صحبت کرد که کرده‌اند. بنابراین از نظر ایرانیان بدون اینکه به این صراحت به آن فکر کرده باشند، این داستان است که فرهنگ آنها را و زبانشان را حفظ کرده و اعتلا داده وگرنه در فصاحت و بلاغت چه بسیار آثار که خلق شده‌ و بوده و هست.

 

2 عمر مطبوعات کاغذی رو به پایان است؟ کسی بدرستی پاسخ این پرسش را نمی‌دهد. نمی‌داند که بدهد. اگر به داخل کشور نگاه کنیم انگار که مجاب می‌شویم پاسخ آری بدهیم و اگر به جهان نگاه کنیم پیدا خواهد شد که سالهایی با این اتفاق فاصله داریم. فاصله‌ای که ممکن است همچنان کش بیاید. اینکه به انتشار نسخه‌ی کاغذی گرایش داریم- خودمان را می‌گویم در بهاران داستان- بابت آن است که شکل تثبیت‌شده و قانونمندی از جهت حقوق مترتب بر آن در دنیای دیجیتال فارسی پا نگرفته است. کتاب‌فروشی‌های برخط وجود دارند و روبه‌رشد هستند و کار آنها هم خوب است و ما هم از آنها برای فروش محصول خود استفاده می‌کنیم، ولی کماکان نسخه‌ی کاغذی جایی دارد که قابل انکار نیست. بجز این، همزمان با نسخه‌ی کاغذی وبگاه مجله هست و امیدواریم که روزبه‌روز رشد کند و وظایفی را انجام دهد که از نسخه‌ی کاغذی برنمی‌آید.

 

3 چه می‌خواهیم؟ تمرکز ما بر انتشار داستان کسانی است که تازه پا به عرصه‌ی داستان‌نویسی گذاشته‌اند و این نخستین داستان آنها است که منتشر می‌شود یا حداقل داستانهای آنها در کتاب و مجموعه‌داستان دیگری منتشر نشده است. در سالهای اخیر دوره‌های آموزشی و کارگاه‌های بی‌شماری در مورد ‌داستان‌نویسی  توسط نویسندگان و استادان درجه یک برگزار شده و می‌شود. محصول این دوره‌ها نویسندگان خوبی هستند که پا به عرصه‌ی ‌داستان‌نویسی  گذاشته‌اند. داستانهای همین شماره‌ی اول را که بخوانید همداستان خواهید شد که چقدر آثار آنها خوب است. این آدمها دارند ایران این سال و روزها را بخوبی به نحوی دقیق ثبت و ضبط می‌کنند. داستانهایی می‌نویسند که در زمان خودش، که ممکن است چند سالی دیگر باشد، از هر نوشته‌ی تاریخی برای فهم روزگار ما دقیق‌تر است. آنها به معنای درست کلمه خوب می‌نویسند و لازم است که رسانه‌ی خود را داشته باشند.

 

4 بهاران داستان از سایر بخشهایی که یک مجله‌ی داستان لازم دارد خالی نیست. داستان و جستار (ناداستان) از حرفه‌ای‌ها هم دارد. یک گفتگوی مبسوط با یک نویسنده‌ی شناخته‌شده در مورد فرایند خلق داستانهایش خواهد داشت و اخبار داخلی و خارجی داستان. ما یکی دو گزارش هم خواهیم داشت. گزارشهایی که سوژه‌ی آنها محصول اتاق فکر مجله خواهد بود و در همین شماره‌ی اول هم بر جذابیت موضوع صحه خواهید گذاشت. بخشی از صفحات بهاران داستان مربوط به آثار و اخباری است که از زبان‌های دیگر ترجمه‌ خواهد شد. اسدالله امرایی زحمت پیش‌بردن این بخش را پذیرفته است. آدمی که از آنچه در دنیای داستان و رمان آن سوی مرزها می‌گذرد با خبر است و روزانه این جهان زیبا را رصد می‌کند.

 

5 ما تلاش می‌کنیم در هر شماره یک سوژه‌ی محوری داشته باشیم. از شماره اول به بعد، بجز طریقی که تاکنون در پیش گرفته‌ایم و به واسطه‌ی خود مجله و وبگاه آن، سوژه را معرفی خواهیم کرد. سوژه‌ی این شماره‌ی ما مهاجرت است. درباره‌ی اهمیت این موضوع در ایران امروز احتمالا لازم به توضیح بیشتری نیست. ما که در ایران زندگی می‌کنیم و ایران را دوست داریم، نمی‌توانیم نسبت به شوق مهاجرت غیرعادی در میان ایرانیان بی‌تفاوت باشیم. این حرفی است که این روزها حرف کوچه و بازار است و عالم و عامی در مورد آن می‌گویند. داستان طبیعتا به معنای مرسوم وارد سیاست نمی‌شود. داستان به معنای مرسوم نوشته‌ای استدلالی هم نیست که خوب و بد سیاست‌ها را بررسی کند و زاویه‌ی انتقادی یا تحسین‌کننده داشته باشد؛ اما فضیلت داستان در زوایای پنهانی است که برملا می‌کند. داستان است که در موضوع مهاجرت، احساساتی را که جوانها عمدتا با آن درگیرند با دقت شگفت آشکار می‌کند. این نوشته‌ها، چه تلخ و چه شیرین (و چه بسا فقط تلخ) هر صاحب دانش و صاحب قدرتی را که بویه‌ی اصلاح امور ایران را دارد به کار می‌آید. داستان چیزی نیست که بتوان آن را تکذیب کرد، از طرف دیگر داستان خوب اساسا نمی‌تواند تقلبی باشد. داستانِ خوبِ تقلبی نداریم. ما در داستانها دنبال فهم وضعیت، صرف‌نظر از موافقت یا مخالفت خودمان بودیم و می‌دانیم که اینها بخشی از یک کل است. بخشی که کم‌اهمیت نیست.

 

6 بهاران داستان آشنایی قبلی با کسی ندارد. تا آنجا که سوی چشمش اجازه دهد همه را می‌بیند. داستان‌نویسان نوپا و معلم‌های خوب آنها را. ‌همه‌ی صندلی‌های بهاران داستان، معمولی یا غیرویژه هستند. تلاشمان را می‌کنیم که بقاعده عمل کنیم.

 

7 موسسه‌ی بهاران خرد و اندیشه سنگ اول راه‌اندازی این مجله را گذاشت و ساز و برگ انتشار آن را فراهم کرد. در روزهایی که کارها رو به انجام بود متاسفانه مدیر موسسه‌ی بهاران فرزندِ جوانِ برومند خود را به علت بیماری از دست داد. دست‌اندرکاران بهاران داستان هم در غمی چنین جانسوز در بهت فرو رفتند. زندگی اما به همه‌ی ما حکم کرد که به خود بیاییم و کار را پی بگیریم. این شماره بطور خاص تقدیم می‌شود به خاطره‌ی هنرمند جوان و دختر پرشور گلبرگ بانی. از مؤسسه‌ی بهاران هم که متقبل هزینه‌ها شده است سپاسگزاریم. باشد که پولی را هدر نداده باشیم و به کاری درست زده باشیم.